آیه 98 سوره هود
<<97 | آیه 98 سوره هود | 99>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
فرعون پیروان خود را در قیامت پیشوایی کند و آنها را (با خود) به آتش دوزخ در افکند، که بسیار بد ورودگاه و منزلگاهی است.
[فرعون] روز قیامت پیشاپیش قومش می رود، پس آنان را به آتش درمی آورد، و بد نصیب و سهمی است [آتشی] که در آن وارد می شود.
روز قيامت پيشاپيش قومش مىرود و آنان را به آتش درمىآورد، و [دوزخ] چه ورودگاه بدى براى واردان است.
در روز قيامت پيشاپيش قوم خود بيايد و همه را به آتش درآورد كه واردشدن را بد جايگاهى است.
روز قیامت، او در پیشاپیش قومش خواهد بود؛ و (به جای چشمههای زلال بهشت) آنها را وارد آتش میکند! و چه بد آبشخوری است (آتش)، که بر آن وارد میشوند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
ورد: ورد (به كسر اول) به چند معنى آمده است: اشراف بر آب ،آبى كه بر آن وارد شوند، جماعتى كه وارد آب مىشوند. عطش و غيره. مراد از آن در آيه، به قرينه مورود ظاهرا آب است . چنان كه مجمع البيان و الميزان و المنار اختيار كرده اند. يعنى آتش بد آبى است كه بر آن وارد مى شوند . طبرسى فرموده: خدا بر آتش لفظ ورد مورود اطلاق كرده تا مطابق باشد با نهرها و چشمه ها كه اهل بهشت وارد مى شوند. المنار آن را اشاره به نوميدى مى داند..
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ «98»
او (فرعون) در روز قيامت، پيشاپيش قومش حركت مىكند، پس آنها را وارد آتش مىسازد و چه بد جايگاهى است كه به آن وارد مىشوند.
نکته ها
كلمهى «ورد» به معناى آبى است كه انسان به آن داخل مىشود و كلمهى «ورود» در اصل به معناى حركت به سوى آب و نزديك شدن به آن است، امّا كمكم به هر نوع داخل شدن بر چيزى اطلاق شده است.
جلد 4 - صفحه 118
پیام ها
1- نشانهى رشد برنامهها و قوانين آن است كه سبب ورود به بهشت شود، نه دوزخ. وَ ما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ يَقْدُمُ قَوْمَهُ ...
2- كسانى كه در دنيا جلودار وامام مردمند، در آخرت نيز پيشگام به سوى بهشت يا جهنّم خواهند بود. امامِ نور (عادل)، مردم را به طرف نور (بهشت)، و امامِ نار (ظالم)، به سمت نار (جهنّم)، هدايت خواهد كرد. «يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ (98)
يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ: پيش روى خود كند قوم خود را و ايشان تابع
«1» تفسير مجمع البيان ج 5 ص 190.
جلد 6 - صفحه 134
او باشند روز قيامت، فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ: پس در آورد ايشان را به آتش جهنم.
نكته: ايراد به لفظ ماضى با آنكه قيامت هنوز نيامده به جهت آن است كه احوال قيامت لا محاله بودنى است بر وجهى كه هيچ شك و شبهه در آن نخواهد بود در مرتبه تحقيق وقوع مانند ماضى است، لذا به لفظ ماضى تعبير فرمود و در اصطلاح معانى بيان مستقبل محقق الوقوع نيز به ماضى استعمال شود.
وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ: و بد آبگاهى است آتش كه وارد آن شوند به حالت تشنگى، يا بد جايگاهى است محل ورود كه جهنم باشد، يا بد كسانى هستند كه به جهنم وارد شوند.
تنبيه: «ورد» در اصل ابشارى است براى تبريد جگر و تسكين عطش، و آتش بر ضد آن باشد. بنابراين اصطلاح «ورد» بر آن يا براى مقابله و مطابقه آنچه اهل بهشت بر آن وارد شوند از نهرها و چشمهها، و ايضا در حكم دليل است بر فرمايش «وَ ما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ» چه هركه را عاقبت او اين باشد، هر آينه در امر او رشد و صلاح نباشد. و اشعار به آنكه مراد به رشد چيزى است كه مأمون و عاقبت نيك دارد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ (96) إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ ما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ (97) يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ (98) وَ أُتْبِعُوا فِي هذِهِ لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ (99) ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْقُرى نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْها قائِمٌ وَ حَصِيدٌ (100)
وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَما أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ لَمَّا جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ ما زادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍ (101) وَ كَذلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذا أَخَذَ الْقُرى وَ هِيَ ظالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ (102) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِمَنْ خافَ عَذابَ الْآخِرَةِ ذلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ (103)
ترجمه
و بتحقيق فرستاديم موسى را با آيتهاى خودمان و حجّتى آشكار
بسوى فرعون و اتباعش پس پيروى كردند فرمان فرعون را و نبود امر فرعون موجب هدايت
پيشرو ميشود قومش را روز قيامت پس وارد نمايد آنها را در آتش و بد است آن مورديكه ورود شده در آن
و از پى آورده شدند در اين سراى لعنت را و در روز قيامت بد است آن عطائى كه عطا كرده شده است
اين از اخبار بلدها است كه نقل نمائيم آنرا بر تو بعضى از آنها بر پا است و برخى درو شده
و ستم ننموديم ما آنها را ولى ستم نمودند آنها بخودشان پس كفايت ننمودند از آنها خدايا نشان كه ميخواندند از غير خدا هيچ چيز چون آمد فرمان پروردگارت و نيفزودند آنها را جز هلاكت و خسارت
و اين چنين است گرفتن پروردگارت چون گرفت بلدها را با آنكه آنها ستم كار بودند همانا گرفتن او دردناك سخت است
همانا در آن هر آينه عبرت است براى آنكه بترسد از عذاب آخرت آن روزى است كه جمع كرده شوند براى آن مردم و آنروزى است حاضر كرده شده.
تفسير
خداوند حضرت موسى عليه السّلام را با معجزات بسياريكه شمهاى از آنها در ضمن قصص راجعه بآن حضرت ذكر شد مبعوث فرمود بر فرعون و اعيان قوم او كه هر يك از آن معجزات باعتبار دلالتشان بر صدق آنحضرت آيه و دليل بودند و باعتبار دلالتشان بر كذب مخالفان او حجت و سلطان و عصا در ميان آنها ممتاز بود بحجّيت واضحه كه موجب سلطنت و غلبه بر خصم بود و باين اعتبار معبّر بلفظ مفرد و معنون بسلطان مبين شده است و بقدرى حب دنيا و تقليد و تعصّب در آنقوم رسوخ پيدا كرده بود كه با مشاهده آن معجزات كثيره ظاهره باز متابعت نمودند امر فرعون را بكفر و اقرار بخدائى او و معلوم است كه چنين امرى موجب رشد و هدايت نيست بلكه موجب غوايت و ضلالت است و در روز قيامت هر مفسد و ضالّ و مضلّى پيشرو و مقدّم و امام اتباع خود است تا خود و پيروان خود را بمنزل اصلى برساند چنانچه هر مصلح و مهتدى و هادى هم پيشرو و مقدّم و امام پيروان خود است تا بمقصد برسند مثلا ابو بكر
جلد 3 صفحه 107
و عمر و عثمان ائمّه و پيشروان اهل سنّتند تا آنها را بجايگاه خودشان برسانند و امير المؤمنين و امام حسن و امام حسين عليهم السلام ائمّه و پيشروان شيعيانند تا آنها را بمقام خودشان و اصل فرمايند و پيرو پيروان كفر و ضلال لعنت و محروميّت از رحمت احديّت است در دنيا و آخرت و اين لعنت كه ملازم با عذاب است چون در مقابل عطايا و نعم اهل بهشت است بمنزله عطائى است كه بدوزخيان اعطاء شده و اين اجمالى است از اخبار بلاد و اقواميكه بعذاب الهى در نتيجه طغيان گرفتار شدند كه خداوند بغرض عبرت خلق براى پيغمبر خود نقل فرموده و بعضى از آن بلاد هنوز باقى است باعيان يا آثارشان مانند زراعتى كه بجاى خود ايستاده و ثابت است و بعضى بكلى محو و نابود شده كه اثرى هم از آن باقى نيست مانند مزرعهاى كه درو شود و اثرى از زراعت در آن باقى نماند و العياذ باللّه تصوّر نشود خداوند بآنها ظلم نموده كه در دنيا و آخرت از نعمت خود محروم و بعذاب دائم گرفتار فرموده چون آنها خودشان ظلم نمودند در باره خودشان كه سرمايه ترقى و تعالى را از دست دادند و موجبات فنا و زوال و استيصال و استحقاق خلود در عذاب را براى خودشان تهيّه نمودند و بهيچ وجه پرستش خدايان باطل و تبعيّت سلاطين جور براى آنها نافع و مفيد نشد و اينها نتوانستند از پرستش و ستايش كنندگان خودشان دفاع نمايند در موقع ورود عذاب الهى و جز هلاكت و خسارت براى اتباع خودشان چيزى زياد ننمودند و كيفيّت گرفتن خداوند اهل بلاديرا كه ستم نمودند بخودشان و خلق براى انتقام و تعذيب آنستكه بآنها مهلت ميدهد تا بنهايت شقاوت برسند و پس از آن غضب ميكند و از آنها انتقام ميكشد بعذاب دردناك سخت كه رهائى از آن ممكن نيست چنانچه قريب باين معنى در باره هر ظالمى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل شده با تمسّك باين آيه شريفه و در اين اخبار و قصص اقوام سابقه هالكه عبرت است براى كسيكه از عذاب آخرت مىترسد چون معتقد بمعاد است و ميداند كه اينها نمونهاى از آن عذاب عظيم است نه كسيكه بكلى غافل است و متوجّه باين معانى نيست و اين روز عذاب و آخرت و روز قيامت روزى است كه خداوند خلق اوّلين و آخرين را براى جمع شدن در آنروز خلق فرموده كه هر كس بكمال لايق و نتيجه عقايد و اعمال خود از خير و شرّ برسد و آنروز مشهود است كه تمام مخلوقات از جنّ و انس و اهل آسمان و زمين
جلد 3 صفحه 108
آنروز را خواهند ديد و مانند آن روزى نيست و تمام انبياء و رسل شهادت بوقوع آن داده و مىدهند چنانچه قمّى ره فرموده و عياشى ره از يكى از صادقين عليهما السلام نقل نموده در تفسير اين آيه كه آنروز قيامت است و آن روز موعود است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَقدُمُ قَومَهُ يَومَ القِيامَةِ فَأَورَدَهُمُ النّارَ وَ بِئسَ الوِردُ المَورُودُ (98)
پيش قافله ميشود قوم خود را که او از جلو و آنها از عقب در روز قيامت پس وارد ميكند آنها را در آتش و بد جائيست ورد آنها.
يَقدُمُ قَومَهُ چون در دنيا مقدم بود بر كفر و ضلالت در آخرت هم بايد مقدم باشد در عذاب و عقوبت و اينکه اختصاص بفرعون ندارد تمام ارباب ضلال و دعات باطله چنين است که آنها جلو ميآيند و اتباع آنها در عقب آنها يَومَ نَدعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم الاية اسري آيه 73 وَ جَعَلناهُم أَئِمَّةً يَدعُونَ إِلَي النّارِ قصص آيه 41، متبوع هر قومي حق يا باطل مقدم است و اتباع آن در اثر او وارد بهشت يا جهنم ميشوند (حشر محبان علي با علي، حشر محبان عمر با عمر)، يَومَ القِيامَةِ بمجرد اينكه زنده شوند و وارد صحراي محشر شوند زيرا كفار و مشركين و اهل ضلالت نه ديواني بر آنها باز ميكنند و نه ميزاني نصب ميكنند و نه حسابي ميكنند بدون حساب و كتاب.
فَأَورَدَهُمُ النّارَ چنانچه او در دنيا آنها را اضلال كرد و آنها گمراه شدند در آخرت هم او وارد آتش ميشود و آنها را وارد ميكند يعني سبب ورود آنها اينست که حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمودند
(المرء مع من احبّ)
و فرمودند
(من احبّ حجرا حشره اللّه معه)
وَ بِئسَ الوِردُ المَورُودُ آتشي که از غضب الهي افروخته شده که آسمانها و زمين طاقت او را ندارند با اينکه بدنها چه ميكند چنانچه امير المؤمنين عليه السّلام در مناجاتش در دعاء كميل عرض ميكند
(فكيف احتمالي لبلاء الاخرة و جليل وقوع المكاره فيها و هو بلاء تطول مدته و يدوم بقائه و لا يخفف عن اهله لانّه لا يکون الّا عن غضبك و انتقامك و سخطك و هذا ما لا تقوم له السموات و الارض الدعاء)
119
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 98)- از آنجا که روز رستاخیز هر قوم و ملت و گروهی با رهبر خویش، وارد محشر میشوند و پیشوایان این جهان، پیشوایان آن جهانند «فرعون (نیز که رهبر گمراهان عصر خود بود) در پیشاپیش قومش وارد این صحنه میشود» (یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ).
اما به جای این که این پیشوا پیروان خود را در آن گرمای سوزان به سوی چشمه گوارایی از آب زلال ببرد «آنها را به آتش دوزخ وارد میسازد» (فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ).
«و چه بدآبشخوری است (آتش) که بر آن وارد میشوند»! (وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ).
همان چیزی که به جای تسکین عطش، تمام وجود انسان را میسوزاند و در عوض سیراب کردن بر تشنگیش میافزاید.
ج2، ص376
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم